پستها
نمایش پستها از آوریل, ۲۰۱۲
نام و آدرس ارتباطی تعدادی از مربیان «عرفان کیهانی» و «فرادرمانی» که در خارج از ایران
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
آلمان 1- ساریه جبرائیلی: مربی دوره یک و دو و سه و چهار و تشعشع دفاعی تلفن تماس : 017637577200 مکان : کشور آلمان – Heidelberger Str. 61, 64673 Zwingenberg Mannheim Str. 115, 60327 Frankfurt a:M ايميل : S.jebraeilee@gmx.de آمریکا ۱ - علی احسان: مربی دوره یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و تشعشع دفاعی تلفن تماس : 1249-457 - 858 - ۰۰۱ 4168- 997 - 858 - 001 مکان : کشور آمریکا - کالیفرنیا - CAMINITO GIANA LA JOLLA CA 92037 ایمیل : a_ehsan19@yahoo.com 2- خانم سپیده بضاعتی : مربی دوره یک تلفن تماس : ۴۳۰۵۰۰۸ - ۷۷۳ - ۰۰۱ مکان : کشور آمریکا – شیکاگو 3- احسان جلالی: مربی دوره یک Las Vegsa, NV USA 760 846 3959 begin_of_the_skype_highlighting 760 846 3959 اتریش 1- ( خانم الهام رضوانی : مربی تمام دوره ها ( به همراه تدریس در سایر کشورها از طریق اینترنت تلفن تماس : 6507982545 - 0043 مکان : کشوراتریش- شهر وین ایمیل : elham_re@yahoo.com استرالیا 1- آقای حامد بیابانی : مربی دوره یک تلفن تماس : 0430494026 ...
مقام رضا
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
مقام رضا یعنی من از خدا راضی هستم. بعضی از افراد فکر می کنند که خدا باید از ما راضی یاشد و لی این درست نیست . او گفته که من از تو راضی ام. ما باید از او راضی باشیم. زمانی که از او راضی هستیم که عدالتش را بفهمیم و اینجاست که به مقام رضا می رسیم. " شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد " این زیبا ترین لحظه ای است که ما به آن می رسیم. یعنی زمانی که بفهمیم که با او در جنگ نیستیم و بتوانیم به بقیه ی مسائل برسیم.
عاشق یارم
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
عاشق یارم ، عاشق یارم مرا با کفر و با ایمان چکار کشته یارم مرا با وصل و با هجران چکار کشته عشقم مرا از شحنه و والی چه غم مفلس عورم مرا با عامل دیوان چکار پرده دار و حاجب و دلوا ندارد درگهش پس مرا با پرده دار وحاجب و دربان چکار مسجد و محراب ما ابروی جانان است وبس چون چنین است حال ما ، با گفته اینان چکار چون که اندر هر دو عالم مقصدم یار است و بس با بهشت و دوزخ و با حور وبا قلمان چکار
تو همه هستی من
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
رحم کن بر دل غم دیده زارم باز آی صد خزان آمد و بگذشت بهارم باز آی به فدایت همه هستی ، تو همه هستی من باعث درد من و مایه سر مستی من یک دم از کوی دلم بذر و از ما مگذر بلبل باغ وفا از ره گلخن مگذر صبر کن نیم دمی ماه شب افکن مگذر بگذری از اگر لحظه مردن مگذر ندهم جان و دگر بار دگر زنده شوم مهر روی تو چو بینم مه تابنده شوم زاهد از میکده راندم چه کنم مست و خراب خالی از می شده در دست سبویم مگذر