در روز معلمی تقدیم استاد شد
اندر طلبت عشق به او را تو به ما آموختي
وين طره ترار به او را تو به ما آموختي
وين طره ترار به او را تو به ما آموختي
اندر طلبش گنج بر آوردي
دون با يار نشان را تو به ما آموختي
دون با يار نشان را تو به ما آموختي
صبح است سحر دم مزن از اين
وندر سحرش را تو به ما آموختي
وندر سحرش را تو به ما آموختي
گر گنج سعادت زدو عالم ببرند
وين گنج سعادت را تو به ما آموختي
وين گنج سعادت را تو به ما آموختي
هر كس بكند ريش در اين خانه سرا
وندر دل خيشش را تو به ما آموختي
وندر دل خيشش را تو به ما آموختي
گفت آنكه نظر كن به مرا و غيب آن گو
گويد همه غيبش را تو به ما آموختي
گويد همه غيبش را تو به ما آموختي
چندان كه گنه كرد بسي يا ببخشيد
بخشايش و بخشش را تو به ما آموختي
بخشايش و بخشش را تو به ما آموختي
گر شكر بگويم ز همه زحمتت استاد
استاده به كويت ز ادب را تو به ما آموختي
استاده به كويت ز ادب را تو به ما آموختي
شعر آقای توکلی از همراهان
نظرات
ارسال یک نظر
بی تردید انتقادات و پیشنهادات شما یاریگر این امانت ارزشمند خواهد بود